|
بهنام محمودی در گفتوگو با «وطن امروز» از انتخاب سرمربی تیم ملی والیبال گفت
یک ایرانی میتواند
زهره فلاحزاده*: با حضور مجدد محمدرضا داورزنی در فدراسیون والیبال، اولین خانه تکانی او فسخ قرارداد با ایگور کولاکوویچ، سرمربی مونتهنگرویی تیم ملی ایران بود؛ مربیای که در مدت ۲ سالی که در ایران بود، قهرمانی بازیهای آسیایی، قهرمانی جام بینقارهای و سهمیه المپیک توکیو را کسب کرد اما یکمرتبه اخراج شد. خود کولاکوویچ این فسخ قرارداد را فنی نمیداند و میگوید اعمال فشارها باعث این اتفاق بوده است اما داورزنی این امر را کاملا به مسائل فنی ربط میدهد. از طرفی لیگ والیبال ایران هم به دلیل شیوع کرونا تعطیل شد تا در این شرایط تنها خبری که باید از راهروهای فدراسیون والیبال پیگیر باشیم، انتخاب سرمربی جدید تیم ملی باشد. برای بررسی وضعیت حال حاضر والیبال کشورمان، «وطن امروز» با بهنام محمودی، کاپیتان سابق تیم ملی و پیشکسوت این رشته گفتوگو کرده است.
با حضور مجدد محمدرضا داورزنی در فدراسیون والیبال، اولین خانه تکانی او فسخ قرارداد با ایگور کولاکوویچ، سرمربی مونتهنگرویی تیم ملی ایران بود؛ مربیای که در مدت ۲ سالی که در ایران بود، قهرمانی بازیهای آسیایی، قهرمانی جام بینقارهای و سهمیه المپیک توکیو را کسب کرد اما یکمرتبه اخراج شد. خود کولاکوویچ این فسخ قرارداد را فنی نمیداند و میگوید اعمال فشارها باعث این اتفاق بوده است اما داورزنی این امر را کاملا به مسائل فنی ربط میدهد. از طرفی لیگ والیبال ایران هم به دلیل شیوع کرونا تعطیل شد تا در این شرایط تنها خبری که باید از راهروهای فدراسیون والیبال پیگیر باشیم، انتخاب سرمربی جدید تیم ملی باشد. برای بررسی وضعیت حال حاضر والیبال کشورمان، «وطن امروز» با بهنام محمودی، کاپیتان سابق تیم ملی و پیشکسوت این رشته گفتوگو کرده است.
***
* ابتدا درباره فسخ قرارداد ناگهانی فدراسیون والیبال با کولاکوویچ، سرمربی تیم ملی صحبت کنیم. خود این مربی گفته این فسخ قرارداد ربطی به مسائل فنی ندارد؛ نظر شما در این باره چیست؟
وقتی خود مربی میگوید، حتما فنی نبوده است اما در کل باید ببینیم هزینههایی را که برای مربیان خارجی میکنیم میتوانیم تأمین کنیم یا نه. چون ما یکسری محدودیتها در کشور به دلیل تحریمهای ظالمانه آمریکا برای انتقال پول داریم. از طرفی ما مربیان توانمندی در کشور داریم که میتوانیم از آنها استفاده کنیم. من فکر میکنم آقای داورزنی تجربه خوبی دارد و میتواند از کمیته فنی، هیأت رئیسه فدراسیون و... کمک بگیرد تا بهترین تصمیم برای تیم ملی کشورمان گرفته شود.
* به هر حال کولاکوویچ عملکرد بدی در تیم ملی ما نداشت.
آقای ولاسکو هم در تیم ملی ما خوب کار کرد اما چرا رفت؟ او به خواست خودش رفت تا به تیم ملی کشورش کمک کند. به هر حال ما هم باید بر اساس سیاستها و داشتههای کشورمان مربی انتخاب کنیم. قطعا آقای داورزنی صلاح دانسته که قرارداد این مربی را فسخ کند و دلایل و توجیههایی هم برای خود دارد.
* البته انتقادی هم به کولاکوویچ میشد، آن هم اینکه او توجهی به جوانگرایی و ساخت نسل جدید نداشت.
به این دلیل بود که این مربی در ۲ سالی که سرمربی تیم ملی بود، فدراسیون مدیر ثابتی نداشت. وقتی رئیس فدراسیون بداند تا ۴ سال آینده صندلیاش را به کسی نمیدهند، برنامهریزی کوتاهمدت و بلندمدت میکند و میتواند خواستههایش را به مربی انتقال دهد. این ایراد وجود داشت که مدیر ثابتی نداشتیم.
* شانسی که والیبال ما بعد از اخراج مربیاش آورد این بود که المپیک به تعویق افتاد اما با این حال با توجه به زمان کم تا شروع این رقابتها، زمان این تغییرات درست بود؟
ببینید! یک موضوعی را به شما بگویم؛ مربی در بخشی از موفقیتهای یک تیم تأثیرگذار است. مربیهای تراز اول دنیا در کشورهای جهان سومی ۳۰ درصد میتوانند تأثیر داشته باشند. حالا همین مربیان در کشورهای پیشرفته تنها ۱۰درصد تأثیرگذارند. وقتی ساختارها درست باشد، مربی میتواند موفق شود. آیا مربی بزرگی مثل ولاسکو میتواند در کشورهای عربی یا پاکستان و... موفق شود؟ او حتی در کشور خودش هم چندان موفق نبود. بنابراین ساختارها، امکانات و بازیکنان خوب یک کشور میتوانند به عملکرد مربی کمک کنند تا او موفق شود. پس نگوییم مربی بیشترین تأثیر را دارد و مدام از او تعریف نکنیم.
* این امکانات را ایران دارد؟
به هر حال بخشی از این امکانات را داشتیم که توانستیم موفقیتهایی در والیبال کسب کنیم.
* حالا که مربی خارجی تیم ملی با کارنامه خوب اخراج شد، بهتر نیست از نیروهای داخلی کمک بگیریم؟
اعتقاد دارم چند مربی خوب داریم که میتوانند در سطح ملی بیایند و موفق شوند. البته بستگی به سیاستهای فدراسیون دارد. آنها باید به داخلیها اعتماد کنند و با برنامهریزی و حمایت پیش روند.
* حضور مجدد آقای داورزنی را چطور دیدید؟
آقای داورزنی رقیب من در انتخابات ریاست فدراسیون والیبال بود. الان هم مثل برادر من است و حتما به او کمک هم خواهم کرد. ایشان باید یکسری افراد دلسوز را انتخاب کند که البته قطعا روی آنها شناخت دارد. باید از تمام ظرفیتها استفاده شود تا والیبال ما موفق شود.
* از شما هم کمک گرفتهاند؟
بله! آقای داورزنی از من هم کمک گرفته است اما ایشان چه کمک بگیرد، چه نگیرد، ما کنار والیبال خواهیم بود. او فرد باتجربهای است و میتواند مجددا والیبال ما را سر و سامان دهد.
* تیم ملی والیبال ما نسلی طلایی در این چند سال داشته که به هرحال بعد از المپیک توکیو خیلی از این بازیکنان کنار میروند. به نظر شما نسل بعدی هم میتواند ادامهدهنده راه این نسل باشد؟
والیبال ما استعدادهای زیادی دارد. نوجوانان و جوانان ما باید در لیگ و تورنمنتهای داخلی مورد استفاده قرار بگیرند. اگر این اتفاق بیفتد قطعا نسل خوبی را تحویل تیم ملی خواهیم داد. انشاءالله آقای داورزنی با برنامهریزی مناسب بتواند این کار را بخوبی انجام دهد.
* به دلیل شیوع ویروس کرونا لیگ والیبال هم تعطیل شد.
برخلاف فوتبالیها که خیلی تلاش میکنند یا لیگ برگزار شود یا قهرمان را اعلام کنند اما پرونده لیگ والیبال ما بسته شد.
والیبال چون در فضای بسته برگزار میشود و تماشاگران هم در این فضا هستند، به همین دلیل تصمیم بر این شد کلا پرونده لیگ ۹۸ بسته شود. خیلی از کشورها هم لیگشان را تعطیل کردند و آقای داورزنی هم تازه به فدراسیون آمده بود و نیاز بود آرامش به والیبال بازگردد. انشاءالله با برنامهریزی دقیقتر فصل بعد لیگ را پویاتر برگزار کنیم.
* خبرنگار ورزشی
ارسال به دوستان
تولیت آستان قدس رضوی نوید داد
تهیه دستورالعمل بازگشایی حرمهای مطهر
حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی در یادداشت اینستاگرامی از تهیه دستورالعمل بازگشایی حرمهای مطهر خبر داد.
به گزارش «وطن امروز»، متن یادداشت اینستاگرامی حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
مشاهده صحن و سرای رضوی بدون حضور زائران این آستان بهشتی، لحظات بسیار سختی را برای ما رقم میزند و هر لحظه بیتاب مهیا شدن شرایط حضور زائران و خدمترسانی به این عزیزان هستیم.
اما در شرایط موجود حفظ سلامتی زائران حضرت رضا(ع) اولین وظیفه ماست و ضمن پیگیری جدی فعالیتهای عمرانی مورد نیاز، تاکنون سعی کردهایم از طریق رسانه ملی و فضای مجازی بستر ارتباط معنوی ارادتمندان را فراهم آوریم.
خوشبختانه با هماهنگی وزارت بهداشت و با همکاری آستانهای مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، حضرت احمدبن موسی(ع) و حضرت عبدالعظیم حسنی سلامالله علیهم اجمعین، مسجد جمکران و سازمان اوقاف، دستورالعمل بازگشایی حرمهای مطهر با رعایت ضوابط بهداشتی به منظور میزبانی اماکن مقدس از زائران و دلدادگان را تهیه کردهایم که انشاءالله با فراهم آمدن مقدمات لازم میزبان زائران حرمهای مطهر خواهیم بود.
ارسال به دوستان
مراسم روز ارتش امسال تحت تأثیر بحران کرونا متفاوت از سالهای گذشته برگزار شد
رژه خدمت
* آخرین تجهیزات و سامانههای رفعآلودگی بیمارستانهای سیار و خودروهای طراحی و بهینهشده برای مقابله با کرونا رونمایی شد
مراسم روز ارتش که هر ساله 29 فروردینماه همراه با رژه سربازان و نمایش آخرین دستاوردهای نظامی ارتش انجام میشد، امسال به علت رعایت پروتکلهای بهداشتی در جلوگیری از شیوع بیماری کرونا با رنگ و بوی متفاوتی برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، مراسم روز ارتش روز گذشته (جمعه) با عنوان متفاوت «رژه خدمت» و با شعار «مدافعان وطن، یاوران سلامت» با حضور امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش و دیگر فرماندهان عالیرتبه در مرکز آموزشهای شهید اماناللهی نیروی زمینی ارتش در تهران و همزمان در سراسر کشور برگزار شد. در این مراسم از آخرین تجهیزات و سامانههای رفعآلودگی، بیمارستانهای سیار و خودروهای طراحی و بهینهشده رونمایی شد. انواع آمبولانس، آزمایشگاه و رادیولوژی سیار، درمانگاه متحرک و داروخانههای سیار از جمله تجهیزاتی بود که در معرض دید عموم قرار گرفت. همچنین نیروهای چهارگانه ارتش با آمادهسازی دهها هزار بسته معیشتی و بهداشتی در راستای همدلی و کمکهای مومنانه این بستهها را در میان مردم نقاط مختلف کشور توزیع کردند. این رژه همزمان با تهران در ۲۴ مرکز استان برگزار شد و یگانهای حاضر در این رژه، بلافاصله پس از عبور از جایگاه، برای رفع آلودگی و ضدعفونی معابر و همچنین اقدامات مردمیاری به مناطق کمبرخوردار و دورافتاده اعزام شدند. فرمانده نیروی هوایی ارتش در حاشیه برگزاری مراسم روز ارتش در گفتوگویی با بیان اینکه «به موضوع شیوع ویروس کرونا نگاه نظامی داریم»، تاکید کرد: شیوع این ویروس را چه یک تهدید بیولوژیک و چه یک تهدید شبهبیولوژیک حساب کنیم، این موضوع برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و ارتش یک تمرین و رزمایش مقابله با تهدیدات بیولوژیکی است. امیر سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده همچنین خاطرنشان کرد: بیمارستان بعثت نیروی هوایی ارتش یکی از مراکز پذیرش بیماران مبتلا به کروناست و آمار ما نشاندهنده روند کاهشی ابتلا به کروناست؛ ما هم از لحاظ پذیرش به یک نقطه ثبات رسیده و هم از لحاظ تعداد بهبودیافتگان به عدد خوبی دست پیدا کردهایم. امیر حبیبالله سیاری معاون هماهنگکننده ارتش نیز در گفتوگوی اخیر خود با اشاره به اهداف اصلی نیروی زمینی ارتش در راستای جلوگیری از شیوع کرونا و همافزایی ملی اظهار داشت: در عرصههای مختلف وسایل خاصی ابداع و اختراع شده است که در بحث مبارزه با ویروس کرونا و مبارزه تهاجمی و تشخیص مثمرثمر خواهد بود، لذا تجهیزات و وسایل ما در این عرصه به عنوان اختراعات نیروی زمینی از روز اول به خدمت گرفته شد.
* تطبیق با بحران
اسفندماه سال گذشته رهبر معظم انقلاب با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بر لزوم سازماندهی این خدمات در قالب یک «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری تأکید و خاطرنشان کردند: این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده میتواند جنبه رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملی بیفزاید. بلافاصله بعد از این فرمان، نیروهای مسلح از جمله ارتش به شکل ویژهتری به ایفای نقش در جریان مقابله با کرونا پرداختند. به صورت کلی میتوان نقشآفرینی نیروهای مسلح را در 2 جبهه عنوان کرد؛ یکی تبدیل شدن به بازوی نیرومند اجرایی در تحقق سیاستهای ملی ستاد مقابله با کرونا که در این بخش میتوان به در اختیار گذاشتن بیمارستانهای نیروهای مسلح برای درمان بیماران کرونایی و بهکارگیری کادر درمانی نهادهای نظامی برای خدمترسانی به این بیماران اشاره کرد، و دیگری ورود زیربناییتر به این بحران در حوزه تحقیقات و تولیداتی که کشور را بیش از پیش به عبور از بحران کرونا نزدیک کند. ورود سریع و موثر نیروهای مسلح از جمله ارتش به مسأله مقابله با کرونا بخوبی نشان داد آمادگی نهادهای نظامی کشور تنها محدود به تهدیدات سخت نمیشود، بلکه تهدیدات نرم و بیولوژیکی نیز در دایره اقدامات دفاعی نیروهای مسلح گنجانده میشود. همین قدرت تطبیق با شرایط گوناگون و تهدیدات مختلف، از مولفههای برتری نظامی ایران در عرصه تامین امنیت کشور است. امیر حسین خانزادی، فرمانده نیروی دریایی ارتش در حاشیه مراسم رژه خدمت روز ارتش با اشاره به همین توانمندی نیروهای مسلح از جمله ارتش اظهار داشت: ظرفیتها و توانمندیهای بسیار گستردهای در قالب جنگ نوین در ارتش جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. نیروهای متخصص و آموزشدیده جنگ نوین ارتش به نوعی خبرهترین و کارآمدترین نیروهای موجود در کشور در زمینه پدافند زیستی هستند. مراسم روز ارتش با صدور پیامهای تبریک مسؤولان عالی رتبه کشور نیز همراه بود. سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیام خود خطاب به فرمانده کل ارتش تأکید کرد: به برکت تمسک ارتش به حبلالمتین اسلام و ولایت، نقشههای شیطانی جبهه دشمن همچنان ابتر خواهد بود و نیروهای مسلح اجازه هیچ خطایی به ماجراجویان و طمعورزان علیه این سرزمین نخواهند داد. سردار سلامی، فرمانده کل سپاه نیز در پیام جداگانهای، پاسداران انقلاب اسلامی را همسنگران همیشگی و مصمم دلاورمردان ارتش خواند و ضمن قدردانی از اقدامات ارتش در مقابله با بیماری کرونا تاکید کرد: به فضل الهی دست در دست یکدیگر، ید واحده و بنیان مرصوص ایران اسلامی برابر نظام سلطه و استکبار و طمعورزان به این سرزمین مقدس بوده و بهرغم کینهتوزیها و خباثتهای دشمن در تقویت مولفههای بازدارندگی و اقتدار همهجانبه کشور و نیل به افقهای بلند و تمدنساز فراروی، لحظهای درنگ نخواهند کرد.
***
[ابلاغ سلام و محبت رهبر انقلاب به کارکنان ارتش]
رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا در تماس تلفنی با امیر سرلشکر موسوی، سلام و محبت حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا مدظلهالعالی را به فرمانده کل ارتش و آحاد فرماندهان، کارکنان و خانوادههای ارتش ابلاغ کرد. به گزارش «وطن امروز»، سردار سرتیپ بسیجی محمد شیرازی، رئیس دفتر فرماندهی معظم کل قوا، طی تماس تلفنی با امیر سرلشکر موسوی، فرمانده کل ارتش گفت: فرمانده معظم کل قوا فرمودند سلام مرا به همه کارکنان ارتش جمهوری اسلامی ایران برسانید. سردار شیرازی در این ارتباط تلفنی خواستار ابلاغ سلام محبتآمیز رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و بزرگداشت حماسهآفرینیهای نیروی زمینی به آحاد کارکنان، فرماندهان و خانواده بزرگ ارتش شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ آیا وام 5 میلیارددلاری طعمه کشاندن ایران به دام FATF است؟
دام وام!
مهدی مظهر*: پیشنهاد دریافت وام 5 میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول برای مقابله با کرونا، تنها در صورتی از سوی این نهاد پذیرفته میشود که ایران شروط صندوق را برای دریافت وام بپذیرد. با توجه به نفوذ آمریکا در این نهاد بینالمللی، احتمالاً شرط آنان همکاری ایران با FATF خواهد بود.
به گزارش «وطن امروز»، پس از شیوع ویروس کرونا در ایران که سبب تعطیلی بخش زیادی از کشور و کاهش تولید شد، ضرورت حمایت از بخشهای اقتصادی آسیبدیده از کرونا احساس شد. در همین راستا، یکی از گزینههایی که دولتمردان برای پیشگیری و درمان کرونا و مقابله با تبعات اقتصادی شیوع این بیماری در کشور مطرح کردند، استفاده از منابع مالی صندوق بینالمللی پول به صورت وام بود. از این رو عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی در 22 اسفند 98 اعلام کرد: «ایران طی نامهای به رئیس صندوق بینالمللی پول، خواستار بهرهمندی از«تسهیلات تأمین مالی سریع (RFI)» به مبلغی در حدود ۵میلیارد دلار شده است». اما استفاده از این تسهیلات با چه اما و اگرهایی روبهرو است؟
شروط صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام
صندوق بینالمللی پول برای اطمینان از اینکه کشورها توان بازپرداخت وامهای اعطایی این صندوق را خواهند داشت، پیششرطهایی برای اعطای وام به کشورها قرار میدهد و از کشور متقاضی وام میخواهد تعهد دهد سیاستهای اقتصادی پیشنهادی از سوی صندوق را برای غلبه بر شرایط اضطراری انجام خواهد داد. از همین رو است که اعطای وام به اعضای صندوق، پس از انجام مذاکراتی درباره پذیرش پیششرطهای صندوق صورت میگیرد و گاهی این مذاکرات، روندی طولانیمدت پیدا میکند. به عنوان نمونه «جمشید نورمحمدزاده» رئیس بانک ملی تاجیکستان بهمنماه 97 طی مصاحبهای اعلام کرد که مذاکرات میان مقامات پولی تاجیکستان و صندوق بینالمللی پول در زمینه برنامه حمایت از اقتصاد این کشور آن هم برای یک وام 220 میلیون دلاری، 2 سال است ادامه دارد.
* اما صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام به اعضای خود، چه پیششرطهایی دارد؟
پیششرطهای اقتصادی صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام بخشی از پیششرطهای صندوق بینالمللی پول، اجرای سیاستهایی است که این صندوق به کشورها پیشنهاد میکند. به عنوان نمونه به گفته وزیر دارایی و رئیسکل بانک مرکزی مصر در فروردینماه سال گذشته، صندوق بینالمللی پول در پاسخ به درخواست این کشور برای اعطای وام جهت افزایش ظرفیت تولید انرژی، اعطای این وام را مشروط به افزایش قیمت سوخت در این کشور کرده است. همچنین به نقل از برخی مقامهای وزارت دارایی پاکستان در آبانماه 97، صندوق بینالمللی پول در مقابل اعطای وام به این کشور خواستار کاهش ارزش روپیه، افزایش مالیات و افزایش قیمت برق در این کشور شده است. اگرچه پاکستان ابتدا در مقابل شرایط تحمیلی به این کشور مقاومت کرد اما در نهایت پس از چندین دور مذاکره، بالاخره در اردیبهشت 98 این کشور توانست وام 6 میلیارد دلاری را دریافت کند. با این حال دریافت این وام، به قیمت کاهش یا حذف یارانه از برخی مایحتاج زندگی بود که موج جدیدی از گرانیها را در این کشور پدید آورد.
بخش دیگری از پیششرطهای صندوق بینالمللی پول، مربوط به اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشورهای متقاضی وام است. به عنوان نمونه رئیس بانک ملی تاجیکستان، پیششرطهای صندوق بینالمللی پول را جهت اعطای وام به این کشور، انجام دستهای از اصلاحات قانونگذاری بانکی در تاجیکستان اعلام کرده است. ازبکستان نیز همکاری گستردهای با صندوق بینالمللی پول در زمینه توسعه بخش مالی و انجام اصلاحات کلان اقتصادی دارد.
به طور کلی، مهمترین سیاستها و اصلاحاتی که صندوق بینالمللی پول در مقابل اعطای وام به کشورهای در حال توسعه یا کمترتوسعهیافته پیشنهاد میکند، «آزادسازی تجارت»، «اعمال محدودیت در اجرای سیاستهای پولی و بانکی»، «محدود کردن عرضه پول»، «کاهش هزینههای دولت با هدف جبران کسری بودجه» و «آزادسازی نرخ ارز» است. این در حالی است که اجرای بسیاری از این موارد ممکن است با اقتضائات داخلی کشورها سازگار نباشد. بیجهت نیست که برخی کشورها همچون غنا اعلام کردهاند اجرای برنامههای صندوق بینالمللی پول را متوقف میکنند. با این حال این سؤال وجود دارد که آیا شروط صندوق بینالمللی پول، به همین جا ختم میشود؟!
* خواستههای سیاسی - امنیتی صندوق بینالمللی پول
اگرچه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که صندوق بینالمللی پول، صرفاً یک نهاد اقتصادی در عرصه بینالملل است و تنها ملاحظات اقتصادی را در اعطای وام به اعضا در نظر میگیرد اما شواهد نشان میدهد موضوع فراتر از این است و این نهاد در برابر اعطای تسهیلات به کشورها، در مسائلی فراتر از امور اقتصادی نیز دخالت میکند. به عنوان نمونه یکی از شروطی که صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام به پاکستان قرار داده بود، کاهش 4 تا 5 درصدی بودجه دفاعی این کشور بوده است. قرار دادن چنین شرطی گویای این واقعیت است که برخی اعضای قدرتمند صندوق بینالمللی پول همچون آمریکا، برای اعمال فشار به کشورهای دیگر، از نفوذ خود در صندوق بینالمللی پول سوءاستفاده کرده و اعطای وام را مشروط به خواستههای سیاسی خود میکنند؛ مثلاً مقامات آمریکایی در سفر خود به پاکستان در آذرماه 97 اعلام کرده بودند که دریافت وام از صندوق بینالمللی پول توسط پاکستان، مشروط به همکاری این کشور با آمریکا در زمینه صلح در افغانستان است!
اگرچه ممکن است ادعا شود که پرداخت وام RFI (تسهیلات تأمین مالی سریع) بدون هیچ پیششرطی صورت میگیرد اما خود صندوق چنین ادعایی ندارد! شواهد نیز خلاف چنین ادعایی را نشان میدهد. به عنوان نمونه، پس از آنکه گوآیدو در بهمن 97 خود را رئیسجمهور ونزوئلا خواند، این کشور در بحبوحه مشکلات داخلی و بینالمللی درخواست استفاده از تسهیلات اضطراری صندوق بینالمللی پول را داد که با پاسخ منفی این نهاد روبهرو شد. به گفته کریستین لاگارد، رئیس صندوق بینالمللی پول، دلیل مخالفت با این تقاضا این بوده که اکثر اعضای صندوق نمیدانند چه فردی را به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا به رسمیت بشناسند! این در حالی است که سازمان ملل و بسیاری از کشورهای جهان دولت مادورو را به عنوان دولت رسمی ونزوئلا به رسمیت میشناختند و تنها آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و متحدان منطقهای آمریکا بودند که خواستار کنارهگیری مادورو بودند. نفوذ آمریکا در صندوق بینالمللی پول و استفاده ابزاری از این نهاد بینالمللی توسط این کشور به اندازهای آشکار است که حتی خود آنان نیز ابایی از بیان آن ندارند. ریچارد نفیو در کتاب «هنر تحریمها» به صراحت به این موضوع پرداخته و میگوید: «مؤسسات مالی بینالمللی نظیر صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به صورت خاص از شمول برنامههای ایران به دلیل نفوذ آمریکا کنار گذاشته شده بودند، یعنی عملاً آمریکا کاری کرده بود که ایران در این نهادهای بینالمللی نمیتوانست پروژه جدیدی را آغاز کند یا آن را پیش ببرد».
در چنین شرایطی این سؤال پیش میآید که صندوق بینالمللی پول در صورت موافقت با اعطای وام 5 میلیارد دلاری به ایران، چه خوابی برای ما دیده است؟!
*کارشناس اقتصاد بینالملل
***
[وام صندوق بینالمللی پول، حربه دیگری برای ترغیب ایران به همکاری با FATF]
با توجه به نفوذ آمریکا در صندوق بینالمللی پول و دشمنی آشکار این کشور با ایران، هرگز نمیتوان به اعطای وام توسط این صندوق خوشبین بود. در چنین شرایطی به نظر میرسد آمریکا که تاکنون از هیچ راهی نتوانسته ایران را مجاب به همکاری با FATF کند، این بار میخواهد از حربه اعطای وام استفاده کند. هیچ بعید نیست در آینده نزدیک بشنویم مقامات صندوق بینالمللی پول اعلام کنند پرداخت وام به ایران، منوط به اصلاح سازوکارهای مبارزه با پولشویی و همکاری با FATF است!
امید است دولتمردان ایران خوشبینی نسبت به نهادهای به ظاهر بینالمللی و در واقع تحت نفوذ آمریکا را کنار گذاشته و عطای این تحفه را به لقایش ببخشند.
ارسال به دوستان
رسانههای ضد انقلاب چگونه امنیت عمومی جامعه را در مواقع بحرانی خدشهدار میکنند؟
شبکههای روانگردان
* گزارش «وطن امروز» از استاندارد دوگانه رسانههای ضد انقلاب در خبرسازی علیه ایران به بهانه شیوع کرونا
فاطمه صابری: در چند سال اخیر با ظهور گوشیهای هوشمند و رشد شبکههای اجتماعی، قد و قواره اکوسیستم رسانه به طرز نامتعادلی بزرگ و فضایی ایجاد شده که «کالای خبر» به دلیل ارزانی و پرمصرفی، ضد فضای خبری کارکرد پیدا کند. امروز علاوه بر مسأله خستگی خبری در «عصر اطلاعات بیش از اندازه» با پدیدهای به نام سونامی اخبار جعلی یا همان فیکنیوزها مواجهیم که به دلیل آزادی نشر در شبکههای اجتماعی و گستردگی لجامگسیخته فضای مجازی، پیامدهای مخربی چون جرائم مختلف سایبری و تهدید سلامت روان و جسم افراد و بحران اعتماد را به ارمغان آورده است؛ این موضوع نشان میدهد نظام فعلی خبررسانی آنلاین، دچار عیوبی است و اساساً لازم و ضروری است دولتها و نهادهای مربوط برای مهار این افسارگسیختگی و آلودگی اطلاعاتی، به فکر چارهاندیشی اساسی باشند. ***
* تقابل حقیقت و دروغ اینبار در جهان مجازی!
متأسفانه تولید اخبار جعلی در تمام دنیا در حال رخ دادن است. همواره آن را میبینیم و میخوانیم. اما اگر خبرهای جعلی منتشرشده در فضای رسانههای اجتماعی باعث فریفتگی کاربران شوند، احتمال آن میرود تصمیمات اجتماعیشان نامتعارف باشد و اشتباه و سطح اعتماد عمومی کاهش یابد و بتدریج هیچکس و هیچ چیز قابل باور نباشد و همین باعث شود افراد، طعمه نگاههای پوپولیستی، جامعه اسیر تضادهای سوء و فضای رسانه، آلوده به ویروس بیاعتمادی شود. در این حالت کارکرد رسانهها و موضوع خبر در ایجاد مشارکت مردمی در جامعه و دمیدن روح وحدت و ارتقای فرهنگی و علمی و... بتدریج رنگ خواهد باخت.
اما نکتهای که درباره اخبار جعلی وجود دارد این است که همیشه نمیدانیم چه چیز جعلی و چه چیز واقعی است؛ یا به عبارتی قدرت تشخیص سره از ناسره مشکل است. ما معمولاً براساس اطلاعات ارائهشده از سوی خبرگزاریها و رسانههای اجتماعی تصمیم میگیریم. اما زمانی که این اطلاعات نادرست باشند، انگارهها و به تبع آن رفتارها و تصمیمها دچار تغییر خواهند شد و این تنوع و وسعت اخبار جعلی و تغییر رفتار در بستر زمان، میتواند بتدریج باعث تغییر فرهنگ و شکلگیری خردهفرهنگهای ناصواب در جامعه شود.
اخبار جعلی معمولاً از 3 طریق دچار انحراف از واقعیت میشوند: 1- موارد گمراهکننده (اخباری که درست هستند اما گمراهکننده هستند) 2- جرح و تعدیل یک خبر به وسیله گزارههای غلط یا مبهم یا تغییر معنی خبر از طریق حذف بخشی از آن 3- بازسازی دوباره خبر بدون هرگونه پایههای مبتنی بر حقیقت. این موارد میتوانند هرکدام جداگانه یا به صورت ترکیبی در تولید اخبار جعلی، عمدا یا سهواً، مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین اخبار به معنای رخدادهای موثق یا گزارهها و بیانهای جاری و ساری شده در عالم حقیقی یا مجازی هستند که در حالتی که به نفع یا حتی ضرر گروه، دسته یا جماعتی باشند معمولاً از راههای گوناگون در ردیف نشر قرار میگیرند و اخباری که با توجه به موارد بالا این استانداردها را برآورده نکنند، برچسب اخبار نمیگیرند و در دسته اخبار جعلی دستهبندی میشوند.
اما وظیفه دریافتکنندگان خبر در برابر این پلتفرمهای رسانهای آغشته به اخبار جعلی چیست؟ همه ما باید در برابر اخباری که به ما میرسد، ابتداً در مقام قضاوت و سپس تأثیرپذیری از آن قرار بگیریم. به عنوان مثال در طول همهگیری بیماری کرونا، سازمان جهانی بهداشت بارها هشدار داد، «اخبار جعلی» جان افراد را در معرض خطر قرار میدهد. در ایران شاهد بودیم برخی افراد بر اثر اخبار جعلی با مصرف الکل تقلبی جان خود را از دست دادند. شاید برای همین است که این سازمان از مردم خواست نسبت به آنچه به صورت آنلاین به آنها ارائه میشود بیشتر توجه کنند. تبلیغ هشتگهایی چون #ThinkBeforeClicking، #ShareKnowledge، #ThinkBeforeSharing در راستای مواجهه فعالانه و هوشیارانه افراد با انبوه اخبار، یکی از راههای فردی مقابله با اخبار جعلی است.
* اقدامات داخلی برای پیشگیری ازگسترش اخبار جعلی
فابریتریو کاسینلی، نویسنده کتاب «ایران آشکار» در نشستی در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه «روما تره» با موضوع «فیک نیوز» و بویژه خبرهای ساختگی علیه ایران در غرب در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی بیان کرد: «ایران سالهاست در غرب به دلایل ژئوپلیتیک، در کانون هجمهای سازماندهی شده اخبار ساختگی قرار دارد؛ و در غرب بویژه در شبکههای اجتماعی به صورت افسار گسیخته درباره ایران دروغ میگویند و حتی از سادهترین موضوعات زندگی روزمره در آن کشور اخبار ساختگی به خورد مردم میدهند». بنابراین با توجه به اینکه فیکنیوزها، امروز به یک مشکل جدی تبدیل شدهاند و تأثیرات چشمگیری بر اذهان عمومی و نوع نگرش آنها به رویدادهای مهم جامعه میگذارد؛ به همین علت باید با چشمان باز و با آگاهی، از باز نشر آنها جلوگیری کرد. این واقعیت نیز غیر قابل کتمان است که ایران همواره زیر چتر تهاجم خبری از طریق انواع جعلیات قرار دارد. همچنین به دلیل تقابل فکری و مبنایی میان ایران و نظام سلطه و نیز به دلیل حاکمیت و کنترل کشورهای استعمارگر بر اینترنت و فضای مجازی و در اختیار داشتن ابزارهایی مانند گوگل، فیسبوک و توئیتر، این مهم باید در دستور کار نخبگان حکومتی به صورت جدی باشد که عملیات روانی از طریق ارائه اخبار ناصحیح و تلفیق آن با برخی واقعیتهای موجود میتواند نقش مهمی در تغییر باورها، تخریب اعتقادات و ایجاد آسیب روانی در جامعه داشته باشد. بنابراین لازم و ضروری است بیش از پیش مسؤولان مرتبط با فضای مجازی و فناوری ارتباطات برای حفاظت از حقیقت و واقعیت در عرصه فضای مجازی تلاش و اقدام کنند. به عنوان مثال ایده ساده وبسایت «Stop Fake» در اوکراین برای بررسی اخبار فیک قابل تأمل است. وظیفه اصلی این سایت بررسی بخشی از یک خبر با مدرک قابل اثبات مانند عکسها، ویدئوها یا شواهد قوی دیگر است که اگر مشخص شد خبر جعلی بوده، آن را در وبسایت خود قرار میدهند. حالا این سایت یک قطب اطلاعاتی است که تمام مراحل پروپاگاندا را تحلیل میکند و در ۱۱ نسخه زبانی، میلیونها بازدیدکننده دارد. مؤسسان این سایت به بیش از ۱۰ هزار نفر یاد دادهاند چگونه درست را از غلط تشخیص دهند. آنها اکنون با بررسی هزاران خبر جعلی درباره کشورشان توانستهاند 18 روایت کلیدی درباره کشورشان را که با استفاده از این اخبار جعلی بهوجود آمدهاند شناسایی و ثابت کنند.
اکنون اخبار جعلی، سلاحی قدرتمند در جنگ رسانهای است، بنابراین لازم و ضروری است علاوه بر ایجاد سازوکارهای مناسب در کشور برای تشخیص سریع و مقابله مناسب و بهنگام با اخبار جعلی، فرهنگ مواجهه با چنین اخباری نیز به مردم آموزش داده شود؛ مثل اینکه موقع بازنشر مطالب جذاب اگر دیدیم خیلی احساسی و دراماتیک است احتمال خیلی زیاد وجود دارد که مطلب درست نباشد؛ بنا بر همان ضربالمثل قدیمی که میگوید حقیقت همیشه تلخ است، بنابراین دستکاریها همیشه جذاب هستند و آنها معمولا طراحی میشوند تا شما را فریب دهند. نکته دوم اینکه سریع باور نکنید. بعد از خواندن خبرهای جنجالی به سایتهای دیگر مراجعه کنید، منابع خبری دیگر را هم بررسی کنید، اسمها، آدرسها، پلاکها، کارشناسها و پیشنهادها را بررسی کنید، چرا که این تنها راه جلوگیری از پارادایم اخبار جعلی است. اخبار جعلی، ویرانکننده پایههای اعتماد در یک جامعه است. این موضوع مهمی است که اگر عمیقا به آن توجه نکنیم در قالب سونامی اخبار جعلی پایههای اعتماد در جامعه را سست کرده و بحرانهای فراوانی را به ارمغان میآورد و در صورت مواجهه صحیح و آموزش مناسب میتواند باعث برگشت حس بیاعتمادی به تولیدکنندگان چنین محتوایی در درازمدت باشد؛ بهطوری که مخاطب بتدریج با مشی و منش تولیدکنندگان چنین خبرهایی آشنا شده و به سرعت تحت تأثیر این اخبار قرار نخواهد گرفت یا خود با بازنشر دوباره آن خبر در تولید موج خبری در فضای مجازی یا حقیقی اقدام نخواهد کرد.
لذا به صورت خلاصه میتوان پیشنهادات زیر را ارائه کرد:
- ایجاد سازوکار تشخیص و مقابله با اخبار جعلی در فضای حقیقی و مجازی از طریق صداوسیما؛ این تخصیص باید سریعتر از سرعت نشر و تأثیرگذاری خبر در جامعه باشد و مقابله نیز میتواند در قالبهای مختلف اعم از تبیین و اصلاح ابهامات موضوع، ارائه شواهد و دلایل در رد خبر جعلی، جریانشناسی تولید اینگونه اخبار و دادن ملاکها و شاخصهایی برای افزایش قدرت تشخیص و سواد رسانهای مخاطبان.
- رهگیری و رصد اخبار جعلی و تفکیک انواع تعمدی از غیرتعمدی آن با نگاه پیگیری ارشادی یا قضایی موضوع به منظور حفاظت و صیانت از فضای سلامت روانی جامعه.
- افزایش ضریب سلامت در فضای مجازی با تدوین و اعمال رویکردهای فناورانه در جلوگیری از نشر و اشاعه محتوای جعلی از طریق ایجاد نگاشت هویتی برای فعالان این عرصه و شناسنامهدار کردن انواع سایتها و کانالها و... در فضای افسارگسیخته کنونی فضای مجازی که قطعاً یکی از مطالبات جامعه از نهادهای قانونی چون مرکز ملی فضای مجازی است.
- تولید محتوای سالم و صحیح، تنویر افکار عمومی و تحقق برتری آتش در تولید محتوای غیرجعلی و غیرمبهم در کنار بازنشر اخبار صحیح از سوی صاحبان رسانه یا مخاطبان آن که وظیفه همه بخشها بویژه آحاد جامعه و شهروندان است.
***
بیوتروریسم رسانهای
پاندمی ویروس کرونا در کشور فرصت مناسبی بود تا رسانههای ضدانقلاب از این آب گلآلود ماهی بگیرند و موج جدیدی از انتشار اخبار و شایعات برای برهم زدن امنیت روانی مردم به راه بیندازند. اگرچه این موج جنگ روانی در ابتدای کار موجب التهاب جامعه شد اما به مرور با آرامتر شدن جامعه و کنار رفتن غبارهای این امواج تبلیغاتی، رفتار متناقض و سیاستهای دوگانه این رسانهها آشکار شد و اعتبار حرفهای آنها را با چالش جدی مواجه کرد. به گزارش «وطن امروز»، امروز دیگر نقش حیاتی رسانهها و فضای مجازی در زندگی انسانها بر کسی پوشیده نیست. انسانها در یک شبکه عنکبوتی رسانهای گیر افتادهاند، به جای مواجهه مستقیم با حقیقت، آن را از دریچه لنز دوربین و گزارشگر اخبار میبینند و میشنوند و علایق و سلایق و اهداف زندگی خود را با مدهایی هماهنگ میکنند که موجهای رسانهای آنها را تبدیل به ارزش میکنند، آخر سر هم در تار و پود همین شبکههای عنکبوتی دیده از جهان فرو میبندند. هژمونی رسانهای غرب که اکنون بر همه کشورهای جهان سایه افکنده، ماموریت دارد پایههای ارزشی نظام سرمایهداری را که مهمترین آن لذتگرایی است، در سرتاسر جوامع انسانی در پهنه گیتی پمپاژ کند. این رسانهها از یک طرف در بعد اجتماعی توان خود را برگسترش لذتجویی جنسی و تبدیل این میل غریزی به یک صنعت تجاری بهعنوان پایهای قدرتمند برای سوق دادن انسانها به سمت لذتگرایی متمرکز کردهاند و از طرف دیگر نیروی خود را برای حذف همه نظامهای سیاسیای که مبلغ نوع دیگری از زیستن در جهان هستند، بسیج کردهاند.
* توسعه لذتگرایی، هدف اجتماعی رسانههای غربی
برای نمونه اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به عملکرد رسانههای غربی در بعد اجتماعی بیندازیم، باید گذری سریع به آمارهای وحشتناک هرزهنگاری (پورنوگرافی) داشته باشیم که به نظر میرسد نماد مناسبی است برای آن نوع سبک زندگیای که جهان غرب به دنبال توسعه آن است. دکتر محمدمهدی فتورهچی، مدرس دانشگاه و مدیر گروه رسانه و فرهنگ موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در گفتوگویی با اشاره به گسترش فرهنگ جنسی ناهنجار توسط نهادهای رسانهای غربی اظهار داشت: «امروز حدود ۸۰ درصد مواد پورن تنها در اروپا تهیه میشود. در میان کشورهای اروپایی، آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا بهترتیب دارای بیشترین مشتریان مواد پورن هستند. تنها در کشور آلمان، هر ماه مشتریان این مواد ۷۰ دقیقه در هر ماه صرف مشاهده و استفاده از برنامههای تولید شده میکنند. تا یکدهه پیش، حدود 100 هزار سایت انتشار عکس و فیلمهای پورن، ویژه کودکان راهاندازی شده بود و امروز حدود 400 هزار صفحه مستهجن تنها در آمریکا در دسترس کاربران قرار دارد. در سال ۲۰۱۲، 8/43 درصد مجریان صنعت پورن و سهامداران بر این باور بودند دستگاههای موبایل به اولین ابزار پورنوگرافی تبدیل شده است و بر اساس پژوهشهایی در سال ۲۰۱۵، درآمد حاصل از خدمات محتواهای بزرگسالان و جنسی ویژه تلفنهای همراه به 8/2 بیلیون دلار خواهد رسید که شامل خدمات مبتنی بر اشتراکهای صفحات جنسی و ویدئوچتها خواهد بود. تنها اشتراکهای مفاهیم جنسی گوشیهای همراه، درآمدی نزدیک به یک بیلیون دلار نصیب تولیدکنندگان خواهد کرد. ۷۰ درصد این درآمدها، برای تولیدکنندگان محتوای جنسی اروپای غربی و آمریکای شمالی و مخاطبان این محتواها در کاربران تبلتها 3 برابر خواهد بود. در نهایت، بیش از ۳۵ میلیون نفر در سرتاسر جهان، مشترک وبسایتهای جنسی مبتنی بر پرداخت هزینه خواهند بود».
* ترور رسانهای نظامهای سیاسی معنویتگرا
این تنها گزارشی از عملکرد رسانههای غربی در بعد فرهنگی است اما هجمه فسادانگیز این رسانهها فقط به عرصه فرهنگ محدود نمیماند و ترور رسانهای نظامهای سیاسیای را که قصد برهم زدن تحمیل سبک زندگی غربی و ارزشهای آمریکایی را نیز دارند، شامل میشود که در این مورد میتوان بهطور خاص از انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی نام برد که موفقیت آن، موفقیت معنویتگرایی و دینمداری است؛ چیزی که رسانههای غربی به دنبال پنهان کردن، لطمه زدن و مخدوش کردن آن در منظر افکار عمومی جهان هستند.
بررسی عملکرد رسانههای غربی در قبال ایران در موضوع کرونا بخوبی از سیاستهای خصمانه آنها نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی پردهبرداری میکند.
* یک بام و دو هوای قرنطینه!
آخرین روز بهمن بود که وزارت بهداشت اعلام کرد تست کرونای 2 نفر از شهروندان قم مثبت شده است. با اعلام این خبر، توپخانه رسانهای غرب فرصت را مناسب تشخیص داد و طی یک سیاست چند مرحلهای عملیات جنگ روانی خود را آغاز کرد.
ابتدا مساله قرنطینه کردن قم در دستور کار این رسانهها قرار گرفت که سعی کردند نشان دهند علما و روحانیون قم بهرغم نظر کارشناسان مخالف قرنطینه کردن این شهر هستند تا بتوانند شیوع کرونا در کشور را به قم نسبت داده و از آب گلآلود ماهی بگیرند. دروغ بودن این شایعات با اظهارات وزارت بهداشت خیلی زود آشکار شد. ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت در نخستین نشست خبری برای مقابله با کرونا در پاسخ به این انتقاد که چرا شهر قم بهعنوان مبدأ این بیماری در کشور قرنطینه نشده، گفته بود: «این کار در قدیم برای بیماریهای وبا و طاعون بوده و اکنون قدیمی شده است». علاوه بر این، سعید نمکی، وزیر بهداشت نیز تأکید کرد: «با قرنطینه شهرها موافق نیستیم». آیتالله رئیسی، رئیس قوهقضائیه هم در این باره عنوان کرد تشخیص وزارت بهداشت بهعنوان فرمانده قرارگاه مقابله با کرونا این نبود که شهر خاصی قرنطینه شود و در اینباره تصمیمگیری بهصورت کامل و بدون هیچ ممانعتی در اختیار این قرارگاه بود.
نکته جالب توجه اینجاست که وقتی کرونا در سفر دور دنیای خود به انگلیس رسید، ناگهان رویه رسانههای غربی زیر و رو شد. این رسانهها که تا آن موقع، ایران را بهخاطر قرنطینه نکردن قم شماتت کرده و مسؤول گسترش این بیماری میدانستند، با اظهارات دولتمردان خود از جمله بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس مواجه شدند که اعلام کردند در انگلیس هیچ شهری قرنطینه نخواهد شد. از اینجا به بعد رسانههای خارجی دست و پا زدند تا بهگونهای موضعگیری دولت انگلیس را توجیه کنند؛ تصمیمی که سیاست دوگانه آنها در برابر قرنطینه در ایران و انگلیس را به وضوح در معرض دید افکار عمومی قرار داد. در همین راستا بود که فرناز قاضیزاده، مجری شبکه بیبیسی فارسی در توئیتی عنوان کرد: «پس از مطالعه نسبتا فراوان، استراتژی دولت بریتانیا رو فهمیدم، میگن اگه از الان قرنطینه کنیم، مردم برای هفتهها جدیش نمیگیرند، برای همین باید بذاریم وقتی ظرفیت سیستم پزشکی کشور در حال پر شدن بود، قرنطینه کنیم، تا اون وقت هم یه عده زیادی میگیرند، اما ایشالا به خیر میگذره».
دیگر خبرنگاران بیبیسی نیز که از منتقدان عدم قرنطینه در ایران بودند، به یکباره در توئیتهای خود از سیاست عدم قرنطینه در انگلیس حمایت و آن را توجیه کردند!
* دوقطبیسازی بین دین و علم در ایران
یکی دیگر از پروژههایی که رسانههای ضدانقلاب پیگیری کردند، ایجاد دوقطبی دین و علم بود به طوری که به مخاطب القا کنند متدینان نگاهی عقبمانده به پدیدههای علمی دارند و راهکارهای آنان خرافی است و همین نگاه خرافهگرایانه حاکمیت را در ایران به دست دارد و مسؤولیت اصلی آثار ناشی از شیوع کرونا متوجه حاکمیت دینی و متدینان است؛ پروژهای که برخی رفتارها از جانب تعدادی انگشتشمار از افراد بر آتش آن دمید. رسانههای ضدانقلاب و چهرههای پروپاگاندای آنها مثل مسیح علینژاد با تقطیع سخنان مراجع و علما و حذف توصیههای علمی و بهداشتی آنها و دست گذاشتن بر توصیههای دینی آنان، از یکسو قصد داشتند القا کنند تنها راهکار جمهوری اسلامی و چهرههای تاثیرگذار دینی در آن محدود به دعا و توسل است و از سوی دیگر همین توصیهها را دستمایه تمسخر قرار داده و نشان از نبود تفکر علمی در کشور عنوان میکردند.
به عنوان مثال شبکه «من و تو» در بخشی از برنامه خبری خود با اعلام خبر «توصیههای آیتالله بهجت برای محافظت در برابر کرونا» با لحن کنایهآمیزی خطاب به این مرجع تقلید فقید پرسیده بود: «آیا جز توصیه به استغفار و توبه، راه دیگری برای مبارزه با کرونا وجود ندارد؟!» این در حالی است که آیتاللهالعظمی بهجت سال 88 رحلت کردهاند.
وقتی نوبت سر و کله زدن با کرونا به کشورهای غربی رسید، اوضاع وارونه شد. موجی از توصیههای دینی و نیایشهای جمعی در آمریکا و کشورهای اروپایی و انفعال این رسانهها که تا چندی قبل همین رفتارها را دستمایه حمله به فرهنگ ایرانی قرار داده بودند، بار دیگر نشان داد مبارزه با مذهب و معنویت در ایران یک ماموریت نظامیگونه برای این رسانههاست.
رسانههای ضدانقلاب این سوال جدی در افکار عمومی را بیپاسخ گذاشتند که چرا توصیه به نیایش با خدا برای ایران نشاندهنده یک تفکر خرافی است ولی برای غرب این چنین نیست؟
* شایعهسازی علیه نهادها و چهرههای دینی
این تنها بخشی از حقایقی بود که پروژه دینزدایی این رسانهها در ایران را رو کرد. این رسانهها سعی کردند با حمله به نهادهای دینی و چهرههای مذهبی و انتشار خبر کذب در بحبوحه شیوع کرونا مردم را به این نهادها و چهرهها بدبین کنند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. اما اخبار دروغ این رسانهها که ایمان جامعه را هدف گرفته بود، به سرعت با آشکارشدن کذب بودنشان، به ابزاری برای رسوایی خود این رسانهها تبدیل شد؛ اخباری مثل واریز 5 میلیونی یارانه کرونایی برای طلاب دینی و توصیههای مراجع برای اولویت دادن به روحانیون مبتلا به کرونا برای خدماترسانی نسبت به سایر مردم.
مجاهدتهای طلاب دینی در خدمترسانی به بیماران کرونایی که در نوع خوب بینظیر بود و معادل آن بین هیچ یک از روحانیون ادیان دیگر مشاهده نشد، طرح ایجاد بدبینی در مردم نسبت به روحانیت و دین را با چالش جدی مواجه کرد.
* ذوقزدگی از ابتلای مسؤولان ایرانی به کرونا
نمونه دیگری از تناقض رفتاری رسانههای غربی در موضوع ابتلای مسؤولان جمهوری اسلامی ایران به کرونا آشکار شد. پس از ابتلای برخی مسؤولان مانند ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت یا رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم که در خط مقدم مقابله با ویروس بودند، بیبیسی فارسی با ذوقزدگی تمام در گزارشی ابتلای چندتن از مقامات ایرانی به کرونا را دلیل مخفیکاری حکومت دانست و با مقایسه تعداد مسؤولان چینی که به این بیماری مبتلا شدند، نتیجهگیری کرده بود پنهان کردن واقعیات در عمل باعث گسترش بیماری در سطح جامعه میشود. با وجود این، گذشت چند هفته از گسترش بیماری کرونا کافی بود تا تمام تحلیلها و بازیهای رسانههای ضدایرانی را نقش بر آب کند. با شیوع گسترده ویروس در اروپا و بویژه انگلیس که خاستگاه بیبیسی و برخی رسانههای فارسیزبان است، مقامات عالیرتبهای همچون شاهزاده چارلز ولیعهد انگلستان، بوریس جانسون نخستوزیر، مت هنکوک وزیر بهداشت بریتانیا و معاون و خدمتکار شخصی ملکه به کرونا مبتلا شدند. این موضوع محدود به انگلستان نبود و آزمایش «پیتر داتن» وزیر کشور استرالیا، «میشل بارنیه» مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپایی برای خروج بریتانیا از این اتحادیه، همسر «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا، «تد کروز» سناتور آمریکایی، «پل گوسار» نماینده کنگره آمریکا، 4 نماینده و 2 کارمند مجلس فرانسه و فرمانده ارتش ایتالیا نیز مثبت شده است.
اگر چه در ابتدای شیوع بیماری کرونا، واکنش رسانههای غربی موجب ایجاد التهاب در جامعه شد و آرامش روانی مردم را به هم زد اما به مرور با نشستن گرد و خاک اولیه هجوم این ویروس به کشور و گسترش آن به کشورهای اروپایی و آمریکایی و دستپاچگی رسانههای ضدانقلاب برای توجیه عملکردهای متناقض و دوگانه خود، به وضوح سیاستهای پنهانی آنها که پشت ژستهای صداقت خبری مخفی شده بودند آشکار شد و به جرات میتوان گفت این فرآیند موجب رشد بیش از پیش بلوغ فکری بخشی از جامعه در مواجهه با تبلیغات رسانههای غربی شد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با محمدرضا دوست محمدی تصویرگر مجموعه فقط برای خدا
10 قاب از مکتب سلیمانی
عباس اسماعیل گل: «محمدرضا دوستمحمدی» تصویرگر مطرح کشور که همزمان با یکصدمین روز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی نسبت به انتشار 10 روایت تصویری از این شهید بزرگوار با عنوان «فقط به خاطر خدا» اقدام کرده است، در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز» درباره این آثار که در فضای مجازی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است صحبت کرد.
* آقای دوستمحمدی در ابتدا درباره ایده اولیه این تصویرگریها توضیح میدهید.
چند وقت پیش یکی از دوستان از حوزه هنری استان کرمان با من تماس گرفتند و گفتند چندین خاطره بکر و کمتر شنیده شده از شهید سپهبد قاسم سلیمانی از سوی دوستان و اقوام شهید بزرگوار در کرمان جمعآوری کردهاند که قصد دارند این خاطرات را در قالبی متفاوت همزمان با صدمین روز به شهادت رسیدن شهید سلیمانی منتشر کنند و از آنجا که بنده هم بیصبرانه منتظر چنین فرصتی بودم که برای حاج قاسم در حد سواد هنریام کاری انجام دهم، بدون کوچکترین مکثی و با افتخار پیشنهاد دوستان کرمانی را قبول کردم و بلافاصله طی مشورتهایی درباره جزئیات طرح به جمعبندی رسیدیم.
* استقبال مخاطبان فضای مجازی از این طرح نشان میدهد این اتفاق یک اثر دلی بوده تا یک کار سفارشی.
متاسفانه در فضای تولید چنین آثاری اینقدر حرفهای تکراری و بعضا شعاری بیان شده است که یک هنرمند اگر درباره علل موفقیت احتمالی چنین آثاری سکوت کند، بهتر است.
* اما به هرحال نمیتوان واقعیتها را بازگو نکرد، حتی اگر تکراری باشد.
خب! اگر دنبال واقعیت درباره چگونگی موفقیت آثار با مضامین ارزشی هستیم، فقط باید همان جمله تکراری را بگویم که در مواجهه با کارهای ارزشی اگر دلی و عاشقانه به سمت تولید آن برویم، فارغ از کیفیت کار، اثر به دل مخاطب مینشیند که امیدوارم این اثر هم همین ویژگی را داشته باشد.
* معمولا هنرمندان برای خلق اثر درباره چهرههای سرشناسی چون حاج قاسم وسواس خاصی به خرج میدهند؛ شما هم به آن دچار شدهاید؟
در وهله اول میخواهم درباره این موضوع صحبت کنم که از همان لحظه شنیدن خبر شهادت حاج قاسم فقط از خداوند خواستم شرایطی فراهم کند و مرا واسطه قرار دهد که بتوانم کاری هر چند کوچک برای شهید قاسم سلیمانی انجام دهم. از سویی در حین خلق اثر ضمن نهایت تلاش از خداوند خواستم شرایطی فراهم کند که خروجی کار طوری باشد که خدای ناکرده شرمنده حاج قاسم و دوستداران بیشمارش نباشم یا کیفیت کار آنقدر پایین نباشد که موجب سوءاستفاده برخی کوردلان شود. از سوی دیگر بهواسطه اسم پرآوازه حاج قاسم، دنبال شهرت و دیده شدن بیشتر نیستم که به نظرم آفت خلق اثر در وصف شخصیتهای ماندگار و بزرگ همین مسأله است.
* به نظر شما بهتر نبود این آثار تصویری که همراه با خاطراتی بکر از شهید سپهبد سلیمانی در فضای مجازی منتشر شده، در قالب کتابی منتشر شود تا به ماندگاری این اثر بینجامد؟
به هر حال انتشار چنین آثاری در فضای مجازی فوایدی دارد، همچون امکان دیده شدن فراوان اثر از سوی مخاطبان اما واقعیت امر این است که خیلی از بازدیدهای فضای مجازی به صورت آنی اتفاق میافتد و از ماندگاری بالایی برخوردار نیست اما وقتی این تصویرگریها در قالب یک کتاب منتشر شود، علاوه بر اینکه به زیباییشناسی اثر کمک میکند، موجب ماندگاری آن در ذهن مخاطب میشود. ذکر این نکته هم ضروری است که کتابخوانان حرفهای و بزرگسال خیلی از کتابهای تصویری استقبال نمیکنند و ترجیح میدهند خودشان با مطالعه به تصویرگری بپردازند اما به نظرم کتابهای تصویری برای اغلب کسانی که آنچنان وقت زیادی برای مطالعه نمیگذارند، گزینه جذابی خواهد بود. اما درباره انتشار مکتوب مجموعه آثار «فقط بهخاطر خدا» باید گفت از ابتدا قرار بر این بود نسخه چاپی این آثار در قالب پوسترهایی از سوی حوزه هنری استان کرمان چاپ و توزیع شود که متاسفانه به خاطر شرایط کرونایی جامعه و محدودیتهای آن، این اتفاق رخ نداد که امیدوارم با رفع مشکل ویروس کرونا شاهد چاپ مکتوب این آثار هم باشیم.
* و سخن پایانی...
درباره مجموعه آثار «فقط به خاطر خدا» باید بگویم چون این مجموعه یک اثر مستند محسوب میشود، کار طراحی به لحاظ تنوع تصاویر بسیار سخت میشود که شاید تصاویر مستندگونه این مجموعه برای برخیها رضایتبخش نباشد که از همین جا تقاضا دارم کم و کاستیهای مربوط به این مجموعه را به پای ضعفهای بنده بگذارند.
***
بریدهای از کتاب «مهتاب خین»
شهادت ایستاده
شهید حاج حسین همدانی برای آنهایی که اطلاعاتی هرچند محدود از دوران دفاعمقدس دارند، نامی آشنا بوده و هست. فرمانده رشیدی که بین فرماندهان نظامی ایران به واسطه سن و سال به «حبیب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» شناخته میشد. او از فرماندهان دفاعمقدس بود و فرماندهی لشکر ۳۲ انصارالحسین، لشکر ۱۶ قدس، قرارگاه نجف اشرف، لشکر ۴ بعثت، لشکر ۲۷ محمد رسولالله و سپاه محمد رسولالله را برعهده داشت. ایشان در دهه 90 در خط اول مقاومت اسلامی، فرماندهی مدافعان حرم اهلبیت(ع) را در مقابل مزدوران داعش برعهده گرفت و در نهایت نیز در راه همین وظیفه به شهادت رسید. «مهتاب خین» یکی از 3 یادگاری باقیمانده از شهید حسین همدانی در حوزه کتاب است که با تلاش حسین بهزاد از میان انبوهی از خاطرات حاج حسین همدانی و به شیوه نگارش کتب تاریخ شفاهی منتشر شده است. متن زیر بخشی از این کتاب است: از شدت انفجارها و تیراندازی در سمت چپ خودمان فهمیدیم محور محرم توانسته به جاده برسد. آنجا بچههای وزوایی در روشنایی روز و بدون داشتن جانپناه میجنگیدند و در نتیجه خیلی آسیب دیدند. به طوری که وقتی ساعاتی بعد به اتفاق حاج احمد متوسلیان به پشت خاکریز شرق جاده، در محور محرم رفته بودیم، صحنههای دردآوری را مشاهده کردیم. آنجا نیروهای محرم وارد زمین آبگرفته و باتلاقی شده و توی باتلاق گیر کرده بودند. در همین اثنا یکسری نیروی کماندویی عراقی که خیز به خیز از سنگرهای جنوب غربی جاده خودشان را به آنجا رسانده بودند و در فاصله دویست متری جاده قرار داشتند، این بچههای گرفتار شده در باتلاق شرق جاده را به رگبار بسته بودند و تعدادی از این برادرها به نحو مظلومانهای آنجا قتلعام شدند. تلخترین صحنه آن واقعه برای من، مشاهده تعدادی از آن بچهها بود که چون تا نزدیکی زانو در زمین باتلاقی فرو رفته بودند و دفعتا آنها را به رگبار بسته بودند، ایستاده به شهادت رسیدند و اجسادشان به همان نحو سر پا مانده بود. سالهاست از سالروز سوم خرداد از نخلهای سوخته خرمشهر به عنوان نماد ایستادگی مظلومانه یاد میکنند؛ حق هم همین است که میگویند. اما ندیدیم و نشنیدیم کسی از نیروهای جوان محور عملیاتی محرم که صبح روز دهم اردیبهشت 61 در حاشیه شرقی جاده اهواز- خرمشهر ایستاده به شهادت رسیدند، یادی کرده باشد.
ارسال به دوستان
واکنش قاطعانه تکاوران دریایی سپاه به شیطنتهای اخیر آمریکاییها و هشدار جدی به تفنگداران تروریست آمریکا در خلیج فارس جلوهای دیگر از اقتدار مرزداران ایران در پاسداری از امنیت کشور را نمایان کرد
به یک اشاره
ماجراجوییهای آمریکا در منطقه غرب آسیا ادامه دارد. پس از انتشار اخباری از سوی رسانههای غربی مبنی بر احتمال حمله آمریکا به مواضع گروههای مقاومت در عراق، حال نظامیان آمریکایی ماجراجویی جدیدی را در منطقه خلیجفارس آغاز کردهاند.
به گزارش «وطن امروز»، نظامیان آمریکایی در روزهای گذشته تحرکات «حساسیتبرانگیزی» را نزدیک مرزهای ایران در منطقه خلیجفارس انجام دادند؛ اقداماتی که با واکنش نیروهای نظامی ایران، مستقر در این منطقه مواجه شد.
پنجشنبه گذشته سازمان تروریستی سنتکام در بیانیهای مدعی شد 11 شناور نظامی ایرانی روز چهارشنبه 15 آوریل 2020 با نزدیک شدن به 6 کشتی جنگی آمریکایی برای آنها مزاحمت ایجاد کردهاند. آمریکاییها مدعی شدهاند بارها به شناورهای ایرانی اخطار دادهاند و شناورهای ایرانی بعد از حدود یک ساعت به این تماسها پاسخ داده و دور شدهاند. سنتکام در بیانیه خود برای خلیجفارس از نام مجعول استفاده و محل حادثه را شمال خلیجفارس اعلام کرده بود. در این بیانیه ادعا شده شناورهای ایرانی در یک مورد تا فاصله 10 یاردی کشتیهای آمریکایی پیش رفتهاند.
آمریکاییها مدعی هستند کشتیهایشان در حال عملیات مشترک با بالگردهای آپاچی آمریکایی در آبهای بینالمللی خلیجفارس بودهاند. همچنین ادعا شده شناورهای ایرانی از نزدیکی دماغه و انتهای کشتیهای آمریکایی عبور کردهاند. البته آمریکاییها فیلمی را نیز از حضور شناورهای ایرانی منتشر کردند.
در فیلم منتشر شده تصویر چند شناور تندرو متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران دیده میشود که در فاصله 20 تا 30 متری از کنار یک کشتی جنگی آمریکایی عبور میکنند. در یکی از این شناورها نیروی نظامی ایران که پشت یک دوشکا قرار دارد، با حرکات دست نسبت به حضور آمریکاییها در نزدیکی مرزهای ایران اخطار میدهد. در همین حال پایگاه اینترنتی شبکه «انبیسی» گزارش داد مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در پی ادعای سنتکام درباره «حرکت ناامن شناورهای نظامی ایران در نزدیکی کشتیهای نیروی دریایی آمریکا» در پاسخ به این سوال شبکه «فاکسنیوز» که آیا درباره این موضوع با وزارت دفاع آمریکا صحبت کرده است، گفت: ما به عنوان یک تیم در اینباره صحبت کردیم. در حال ارزیابی این هستیم که چگونه به بهترین شکل پاسخ داده و نارضایتی خود را درباره اتفاق رخ داده منتقل کنیم.
* پاسخ به نقض حریم هوایی ایران توسط جنگنده آمریکایی
هر چند مقامات آمریکایی مدعی اقدام تحریکآمیز ایران شدند اما خبرگزاری الجزیره به نقل از منابع ایرانی مدعی شد مانور شناورهای ایرانی در نزدیکی یک ناو آمریکایی در پاسخ به تلاش چندی پیش جنگنده آمریکا برای نقض حریم هوایی ایران بود.
منابع ایرانی به شبکه الجزیره قطر گفتند چندی پیش یک جنگنده آمریکا تلاش داشت وارد حریم هوایی کشورمان شود اما هشدار پدافند هوایی ایران موجب تغییر مسیر این جنگنده شد.
در همین حال وزیر دفاع ایران در واکنش به رویارویی اخیر با آمریکا در خلیجفارس گفت: چیزی که باعث ناامنی در منطقه خلیجفارس میشود در واقع حضور غیرقانونی و متجاوزانه آمریکاییهاست که از آن طرف دنیا آمده و در کنار مرزهای ما حضور یافتهاند و ادعاهای بیجا هم میکنند. وی افزود: ما در خانه خودمان هستیم و آنها از آن سوی دنیا آمدهاند تا برای کشورهای منطقه با تهدید و تحریم مشکل درست کنند.
* تنشزایی آمریکایی در خلیجفارس
بر اساس مقررات بینالمللی، حضور کشتیها در آبهای بینالمللی مجاز است با این حال نظامیان آمریکایی که برای محافظت از نفتکشها در خلیجفارس حضور دارند، از این فرصت برای ضربه وارد کردن یا نقض حریم ایران استفاده میکنند.
۳۰ خردادماه سال گذشته بود که یک فروند پهپاد جاسوسی متعلق به تروریستهای نیروی دریایی ارتش آمریکا در پی تجاوز به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران در مقابل کوهمبارک استان هرمزگان، هدف آتش پدافند نیروی هوافضای سپاه قرار گرفت و سرنگون شد.
در دیماه سال گذشته نیز پس از ترور سردار سلیمانی، جنگندههای آمریکایی در نزدیکی مرزهای ایران در حال گشتزنی بودند. پس از ماجرای سقوط هواپیمای مسافری که به اشتباه از سوی پدافند ایران مورد هدف قرار گرفت، سرگئی لاوروف در یک نشست خبری گفت: اطلاعاتی داریم که نشان میدهد دستکم 6 جنگنده اف۳۵ آمریکایی درست نزدیک مرزهای ایران در پرواز بودند.
البته در مواردی هم نظامیان آمریکایی به حریم ایران تجاوز کردند که با واکنش نظامی ایران مواجه شدند. در ماجرای هدف قرار گرفتن پهپاد آمریکایی که خرداد سال گذشته اتفاق افتاد، مقامات نظامی ایران مدارکی را منتشر کردند که بیانگر ورود پهپاد آمریکایی به مرزهای ایران بود. پیش از این در 22 دیماه 94 دو فروند قایق جنگی آمریکایی حامل ۱۰ کماندوی آمریکایی توسط نیروهای یگان دریایی سپاه پاسداران در دریای سرزمینی جزیره فارسی خلیجفارس به دلیل ورود غیرقانونی به آبهای سرزمینی ایران دستگیر شدند.
* استقرار کشتیهای جاسوسی آمریکا در خلیج فارس
اقدامات مقابلهای نظامیان آمریکایی علیه ایران با حضور در منطقه خلیجفارس ابعاد جدیدی به خود گرفته است.
نشریه «نشنال اینترست» روز گذشته در گزارشی ادعا کرد یک فروند کشتی جاسوسی ارتش آمریکا برای نظارت بر آزمایشها و پرتابهای موشکی ایران در خلیجفارس مستقر است.
به نوشته نشنال اینترست، این کشتی نظامی که «یو.اِس.اِن.اِس اینوینسیبل» نام دارد، یک شناور ۶۸ متری با وزن ۲۸۰۰ تن است که به مرکز فرماندهی «سیلیفت» نیروی دریایی تروریست آمریکا تعلق داشته و چندان هم در کانون توجهات نیست. این نشریه با بیان اینکه ظاهر و نام کشتی اینوینسیبل در واقع اهمیت چندانی ندارد، بلکه محتویات آن است که مهم است، نوشت: «یک رادار پیچیده دوگانه باند X و S با نام «گری استار» در آن قرار دارد که متعلق به نیروی هوایی [ارتش آمریکا] است».
در ادامه این مطلب آمده است: «هیچکسی درباره [کشتی] اینوینسیبل یا [رادار] «گری استار» صحبت چندانی نمیکند. مرکز فرماندهی سیلیفت ارتش به این شناور «کشتی اندازهگیری برد موشک» میگوید که وظیفهاش «نظارت بر پرتابها و گردآوری داده» است. آژانس اطلاعات، شناسایی و نظارت نیروی هوایی در سال ۲۰۱۲ ضمن تایید وجود [رادار] گری استار، گفت این سیستم دریا پایه دادههای علمی و فنی از توانمندی و سامانههای نظامی خارجی را جمعآوری میکند».
نشنال اینترست با بیان اینکه هنوز هیچ بندرگاه یا اسکله رسمی به عنوان محل پهلوگیری کشتی اینوینسیبل در سواحل آمریکا اعلام نشده، توضیح داد: «آژانس اطلاعات نیروی هوایی [آمریکا] اذعان کرده این کشتی معمولا در حوزه استحفاظی سنتکام که شامل خلیجفارس و اقیانوس هند است، مستقر میشود اما هنوز هم نشانه دقیقی از محل حضور این کشتی در آبهای خارجی نیست. به نظر میرسد ارتش تمایل دارد فعالیتهای اینوینسیبل را بیاهمیت جلوه دهد». این نشریه ضمن اشاره به عبور این کشتی نظامی از تنگه هرمز در مه ۲۰۱۲ و ورود آن به خلیجفارس به همراه شناورهای نظامی آمریکایی و انگلیسی، افزود: «فرماندهی سیلیفت ارتش [آمریکا] سال ۲۰۱۳ نشان داد اینوینسیبل در ماه مه آن سال به دریای مدیترانه رفته بود. اما ردیابیهای آنلاین نشان میدهد در تاریخ ۲۷ جولای ۲۰۱۳، اینوینسیبل دوباره به خلیج فارس بازگشته و تا حدود ۵۰ مایلی شمال بحرین، جایی که ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر شده، حرکت کرده است. بعد از این رهگیری، آن کشتی به صورت موقت از دادههای مکانیابی آنلاین ناپدید شد».
نشنال اینترست سپس دلیل استقرار این کشتی در خلیجفارس را نظارت بر زرادخانه موشکی ایران مخصوصا موشکهای بالستیک میانبرد اعلام کرد و توضیح داد: «معقولانه است که ادعا کنیم این کشتی حتی بعد از ناپدید شدن از سایتهای مکانیابی، در خلیجفارس باقی مانده است». در پایان این مقاله ضمن اشاره به ادعای اخیر آمریکاییها مبنی بر حرکت خطرناک شناورهای ایرانی در نزدیکی کشتیهای جنگی آنها، آمده است: «نوامبر ۲۰۱۸ ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا عکسی از اینوینسیبل در محدوده عملیات [خلیجفارس] منتشر کرد. دو سال بعد، اینوینسیبل باز هم در خاورمیانه بود. سایت مکانیابی کشتیها در مارس ۲۰۲۰ نیز سیگنال ترانسپوندر این کشتی را در بندری در عمان ثبت کرده است».
***
تفهیم نظامی!
حضور نظامیان آمریکایی در نزدیکی مرزهای ایران با واکنش نظامیان ایرانی مستقر در خلیجفارس مواجه شد. در فیلم منتشر شده توسط ارتش آمریکا حداقل 2 شناور ایرانی در تصویر دیده میشود که در نزدیکی کشتی جنگی آمریکا در حال گشتزنی هستند. نکته مهم این عکس واکنش یکی از نظامیان ایرانی مستقر در شناور است. این نظامی ایرانی که با توجه به رنگ و نوع لباسی که بر تن دارد از نیروهای سپاه پاسداران است، هنگام عبور از مجاورت کشتی نظامی آمریکا انگشت سبابه خود را خطاب به نظامیان آمریکایی تکان میدهد. بر اساس عرف جهانی، تکان دادن انگشت سبابه، به معنای تفهیم یک موضوع یا اعلان اخطار به طرف مقابل است. نظامیان آمریکایی البته به صورت عملی چندین بار اخطار و واکنش ایرانیان به نقض حریم ایران را دیدهاند. در آخرین مورد آن خرداد سال گذشته حضور پهپاد آمریکایی در حریم هوایی ایران با واکنش نیروهای پدافند سپاه پاسداران مواجه شد و این پهپاد با سامانه سوم خرداد هدف قرار گرفت. در همان ساعت هواپیمای نظامی دیگر آمریکا نیز در حال پرواز در نزدیکی مرزهای ایران بود که با ساقط شدن پهپاد آمریکایی مسیر خود را تغییر داد. نظامیان آمریکایی با نزدیکی به مرزهای ایران و در بعضی مواقع با نقض حریم ایران سعی در ایجاد حساسیت و تنشزایی دارند. مدل پاسخدهی ایران به این واکنشها میتواند میزان آمادگی ایران برای مقابله با تهدیدات بزرگتر را به نمایش بگذارد. به این معنا که اگر ایران در برابر تحرکات نظامی آمریکا در نقض حریم کشور منفعلانه برخورد کند، این فرضیه تقویت میشود که شرایط ایران به گونهای نیست که قصد مقابله با تهدیدات بزرگتر را داشته باشد. به بیان دیگر، آمریکا با دور و نزدیک کردن ادوات جنگی خود به مرزهای ایران به یک برآورد اطلاعاتی از آخرین وضعیت نظامی ایران دست پیدا میکند. بنابراین مهم است که فرماندهان نظامی ایرانی نسبت به هرگونه «اقدام» یا «نمایش اقدام»، پاسخ متناسب یا بعضا بالاتر از تصور فرماندهان نظامی آمریکا بدهند. در همین راستا حرکت دستان نظامی ایرانی در برابر چشمان مبهوت نظامیان آمریکایی «استعارهای» از جدیت کلیت نظامی ایران در برابر هرگونه ماجراجویی آمریکا علیه منافع ایران است. نظامی ایرانی به نظامیان آمریکایی تفهیم کرد که با هرگونه اقدام تهدیدآمیز علیه ایران، اقدام متقابل و متناسبی را دریافت میکنند!
ارسال به دوستان
فعلاً درباره طرح ترافیک صحبت نکنید!
میکائیل دیانی: تعطیلی طرح ترافیک در این ایام، مناقشهای بین شهرداری و ستاد ملی مبارزه با کرونا بوده است؛ مناقشهای که یک طرف آن سلامت مردم و طرف دیگر آن درآمد حاصل از طرح ترافیک برای شهرداری است اما در این ایام به چند علت میتوان نبود طرح ترافیک را بر بودنش ترجیح داد.
1- اولین و مهمترین دلیل این است که هر چه استفاده از حملونقل عمومی کمتر باشد، طبیعتا مهار کرونا سادهتر میشود. چنانکه دکتر شهرام یزدانی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفته است بر اساس تحلیل شیوع کرونا حملونقل عمومی و فروشگاهها حدود ۶۰ درصد از بار شیوع را بر عهده دارند.
2- به صورت کلی در مطالعات انجام شده توسط شهرداری تهران که سال پیش منتشر شد، خودروهای سواری تنها 4/1 درصد آلاینده
Pm 5/2 تولید میکنند، در حالی که مینیبوسها و اتوبوسها بیش از 35 درصد حجم آلودگی را ایجاد میکنند. از این رو در شرایط فعلی کمتر استفاده کردن از اتوبوس و استفاده از خودروهای شخصی اتفاقا به لحاظ سلامت عمومی کمککننده است.
3- آلودگی هوا که همیشه یکی از دلایل راهاندازی طرح ترافیک بوده است، در نیم سال اول اساسا مسأله نیست و این مسأله با ورود به فصل سرما، پاییز و زمستان که ششهای تنفسی شهر به خواب میروند، پررنگ میشود. در واقع نیمسال اول عموما با ایام هوای پاک مواجهیم.
4- دلیل اصلی شکلگیری طرح ترافیک اما ایجاد ترافیک شهری است که به طولانی شدن زمان سفرهای درونشهری منجر میشود. بخش زیادی از ترافیک شهری در ساعات پیک ترافیکی ناظر به رفت و آمد محصلان و دانشجویان است اما وقتی در این ایام مدارس و دانشگاهها تعطیل است و تا پایان نیمسال اول نیز همچنان ادامه دارد، رفت و آمد خودروهای شخصی چندان بر بار ترافیکی شهر نمیافزاید.
تنها نکتهای که در این میان میتواند محل مناقشه باشد، همان درآمد شهرداری از طرح ترافیک است؛ درآمدی که شهرداری تا 2 سال پیش سر آن با راهنمایی و رانندگی در جدل بود و حالا برای کسب آن با ستاد ملی مبارزه با کرونا در بحث است.
ارسال به دوستان
لیبرالیسم انسان را پیش پای سرمایهداران قربانی کرد
دکتر عباس سلیمینمین: ساختارهای سیاسی در شرایط بحران، کارآمدی خودشان را به اثبات میرسانند چرا که در شرایط عادی علیالقاعده هیچ مسأله چالشی وجود ندارد، در شرایط عادی همه چیز براساس روال موجود پیش میرود. اما وقتی جامعه انسانی با مسأله خاصی مواجه میشود یک سازمان مورد محک قرار میگیرد که آیا سازمان میتواند در مواجهه با یک مسأله، کارآمدی داشته باشد یا خیر.
در ارتباط با ساختار لیبرالیسم که مدعی بود همه چیز برای انسان است و انسان باید محور همه فعل و انفعالات جامعه باشد یعنی «انسان برای انسان است»، این امر در شرایط فعلی، مبانیاش در عرصه مسائل انسانی بشدت زیر سوال رفته است و در مسائل اقتصادی هم خیلی وقت است که لیبرالیسم با ایرادات جدی مواجه شده است. بسیاری از تئوریسینهای معتقد به لیبرالیسم مانند «فرانسیس فوکویاما» که از مبلغان لیبرالیسم بوده امروز جزو منتقدان آن هستند.
اما در بعد انسانی، آیا لیبرالیسم برای انسان ارزش قائل است یا خیر. لیبرالها قبلا مدعی بودند سرمایه و ابزار در خدمت انسان برای سعادت و رفاه است. امروز این مسأله روشن شده که اینگونه نیست، انسان در خدمت یک انسان ویژه است و آن «انسان سرمایهمحور یا سرمایهدار» است. یعنی اولویت داشتن انسان سرمایهدار در شرایط ویژه و به حساب نیامدن انسانها در شرایط مختلف از جمله مسائلی است که امروز جامعه غرب با آن مواجه است. یعنی نه سرمایه و داشته مالی برای انسان کارآیی دارد و نه ابزار در حالی که قبلا معتقد بودند ابزار و سرمایه هر دو میتواند سعادت انسان را کاملا تضمین کند.
امروز میبینیم اقشاری از جامعه غرب؛ از جمله سالخوردگان ارزش و جایگاهی ندارند، به لحاظ انسانی احترام به کسانی که برای جامعهشان خدمت کردهاند و چندین دهه برای آن تلاش کرده و به مردم در زمینه علمی، تولید و فرهنگی خدمت کردهاند چندان مورد توجه قرار نمیگیرد، در حالی که انتظار جامعه بشری این است که اینها در شرایط مختلف محترم شمرده شوند؛ اما لیبرالیسم اصلا برای اینها ارزش قائل نشد یعنی اجازه داد در خانههای سالمندان عمرشان به پایان برسد. اجازه نداد تمهیداتی که اندیشیده شده بود، به اجرا درآید. غالبا این قشر اندوختهای فراهم میکند تا بعد از مرگ محترم شمرده شود، موسساتی مراسم تشییع و خاکسپاری برگزار میکنند. عواملی برای این امور در جوامع سرمایهداری که محبت بسیار کم و به لحاظ عاطفی دچار کمبود جدی هستند به کار گرفته میشوند.
این اقشار برای خود سرمایهای اندوخته و به موسسات اینچنینی پرداخت میکنند تا پس از مرگ محترم شمرده شوند اما دنیا دید که جانباختگان بر اثر کرونا را در چالههای مشترک قرار داده و بدون نام و نشان، دستهجمعی دفن کردند.
اینها سوالات جدی است که امروز در همه اذهان درباره لیبرال مطرح میشود؛ چرا در ارتباط با آنچه مسائل ساده و پیش پا افتاده است، هیچ تمهیدی از سوی تفکر لیبرالیستی اندیشیده نشد. هیچ تلاشی برای اینکه در ارتباط با رفاه عمومی سرمایهگذاری انجام شود، صورت نمیپذیرد اما سرمایهگذاریهای کلانی در زمینه تفریحات انجام میشود چون سود آن متوجه یک قشر محدود است، در حالی که اگر در زمینه آموزش و بهداشت سرمایهگذاری کند منافع آن متوجه همه اقشار جامعه میشود. میبینیم که لیبرالیسم هم در آمریکا و هم در انگلیس در دورانهای مختلف به طور مرتب از بودجه رفاه عمومی کاسته و برعکس بر سرمایهگذاریهای نظامی افزوده است. یعنی به طور مرتب از بودجه آموزش و بهداشت کاسته میشود. در فرانسه اعتراضات جدی مردم به طولانی شدن سالهای خدمت و به تعویق افتادن بازنشستگی بود، در انگلستان هم نسبت به افزایش سن بازنشستگی اعتراض شد، اینها نشانه کاستن مرتب از رفاه مردم است؛ در حالی که جریان سرمایهگذاری در زمینه نظامی بشدت در حال گسترش است، بنابراین آنچه امروز لیبرالیسم را زیر سوال میبرد مشخص شدن این است که برای انسان ارزش زیادی قائل نیست. انسانی مد نظر لیبرالیسم است که دارای توانمندی بسیار سرمایهای است یعنی دارای سرمایه کلان است. در واقع آنچه لیبرالیسم محترم میشمرد، سرمایهداران هستند نه انسانها. انسانها را پیش پای سرمایهداران قربانی میکند به طوری که میبینیم در بسیاری از نقاط دنیا که سرمایهداری بحران، تنش و جنگافروزی ایجاد میکند، برای تامین منافع قشر اندکی است. امروز اگر در یمن، سوریه و عراق جنگافروزی میشود، به لیبرالیسم برمیگردد حتی جنگهای اول و دوم جهانی نیز منشایی جز لیبرالیسم نداشت. پیدایش نژادپرستان در اسرائیل به لیبرالیسم برمیگردد چون میخواهند جوامع را کنترل کنند. بنابراین اینکه لیبرالیسم برای رفاه انسان گام برمیدارد شعار زیبایی در گذشته بود اما امروز محتوای خود را بویژه در بحران کرونا از دست داد.
حتی آنهایی که دانش سیاسی بالایی ندارند دیدند لیبرالیسم برای بشریت و انسانیت هیچ ارزشی قائل نیست. در بحران کرونا جهان به این نتیجه رسید که لیبرالیسم به جای انسان به فکر سرمایهدار است و این بینش تحول جدی را در آینده ایجاد خواهد کرد.
ارسال به دوستان
لزوم مقابله هوشمند با کرونا
امیرحسین اسلامدوست: مدیریت شیوع بیماری نیازمند تغییر رفتار در آحاد جامعه است. تجربه نشان داده اکتفا به توصیهها و دعوت مردم در تلویزیون و پخش کلیپهای متعدد نمیتواند به تنهایی منجر به رفتارسازی شود. علاوه بر این اکتفا به توصیه و هشدار باعث میشود حاکمیت خسارتهایی را هم بر اثر تاخیر در مداخله در کوتاهمدت بپردازد و در نهایت هم پس از مدتی مجبور به دخالت و اعمال فشار است. نمونههای آن هم توصیه به مردم برای مسافرت نکردن در ایام عید نوروز است که در نهایت با تاخیر چند روزه، برای تردد بینشهری جریمه وضع شد.
مداخله حاکمیت علاوه بر اینکه باید بموقع باشد، هوشمند هم باید باشد. منظور از مداخله «هوشمند» استفاده همزمان از 2 مولفه «اطلاعات» و «فناوری» است. در صورتی که مداخله حاکمیت این دو مولفه را نداشته باشد، موفق نخواهد بود. به عبارتی عملا مداخلهای کور خواهد بود. در ادامه 3 سیاست هوشمندانه برای مقابله با کرونا را تشریح میکنم.
* قرنطینه خانگی هوشمند بیماران کرونایی قطعی
هنگام بروز بیماری واگیر باید جامعه را به 2 دسته افراد سالم و بیمار تقسیم کرد. راه جلوگیری از انتشار بیماری قطع ارتباط میان این دو دسته است. قطع ارتباط نیز تنها با قرنطینه افراد بیمار ممکن است. بهرغم سیاست فراگیر نقاهتگاههای عمومی در میان کشورهای درگیر با بیماری، این سیاست در ایران اتخاذ نشده و در مقابل بیماران کرونایی سرپایی و بیماران بستری مرخص شده از بیمارستان، به قرنطینه خانگی «توصیه» شدند. یک پیمایش در ایران از بیماران حاکی از آن بود که تنها 10 درصد این بیماران به قرنطینه کامل پایبند بودند و به احتمال بسیار آمارهای ملی با این آمار تفاوت معناداری نداشته باشد. ناکارآمدی توصیه، مسؤولان را وادار به مداخله کرد. ستاد ملی مبارزه با کرونا در جلسه 12 فروردین، خروج بیماران کرونایی مثبت از محل قرنطینه را نقض مقررات و مشمول محاکمه قضایی عنوان کرد اما این مصوبه هم ناکارآمد است؛ چرا؟ اول به این دلیل که جریمهای برای متخلفان تعیین نشده و دوم اینکه مشخص نیست چگونه میتوان افراد متخلف را شناسایی کرد.
به جای تصویب اینگونه مصوبات، ستاد مقابله با کرونا میتوانست محدودیتها و محرومیتهایی را برای بیماران کرونایی و خانوادههایشان اعمال کند تا از شکستن قرنطینه توسط این افراد جلوگیری شود. همچنین برای تشخیص تخلف و شکستن قرنطینه با داده مکانی تلفن همراه، ثبت تردد خودرو در دوربینهای شهری و استعلام تصادفی شماره ملی افراد توسط نیروهای انتظامی افراد را شناسایی میکرد. اعمال محدودیتها هم میتوانست امکان شکستن قرنطینه را کاهش دهد؛ محدودیتهایی نظیر غیرفعالسازی کارت سوخت، ممنوعیت تردد خودروی شخصی، عدم اعتبار حمایتهای بیمه شخص ثالث در مدت قرنطینه و عدم صدور بلیت قطار و هواپیما. از طرفی سیاستگذار میتوانست مشوقهایی را برای ماندن این افراد در قرنطینه وضع کند. مشوقهایی مثل رایگان کردن اینترنت خانگی یا اولویت در نرمافزارهای خرید غیرحضوری نظیر دیجیکالا و اسنپفود.
* شناسایی «فعالانه» بیماران بدون علائم بیماری
افراد بیمار 2 دسته هستند؛ آنهایی که علائم بالینی دارند و آنهایی که این علائم را ندارند. در حال حاضر نظام درمانی کشور ما یکجا نشسته است تا بیمارانی که حس میکنند کرونا دارند، خود مراجعه کنند، در حالی که افراد فاقد علائم، بسیار خطرناکتر از افراد دارای علائم هستند، چرا که عملا بدون محدودیت در جامعه تردد میکنند و باعث انتقال بیماری میشوند. ضروری است این افراد با استفاده از سامانهای اطلاعاتی شناسایی شوند و محدودیتهایی برای ایشان وضع شود. خانوادههایی که بیمار کرونایی دارند، جزو این دسته از افراد قرار میگیرند. اما راه موثر و دقیقتر تحلیل و پردازش سابقه تردد و ارتباطی تمام افراد کرونایی قطعی (با استفاده از داده مکانی سیمکارت و GPS تلفن همراه) و شناسایی افراد محتمل به بیماری با الگوریتمی مبتنی بر تعدد و طول تماس با افراد کرونایی است.
* محدودیت هوشمندانه تردد
برای کاهش نرخ انتقال بیماری باید تا حد امکان تردد در شهر را محدود کرد. در حال حاضر ترددهای شهری به کمک نیروهای انتظامی محدود شده است. همانطور که گفته شد این شیوه ممانعت سخت هزینههای اجتماعی و اقتصادی داشته و استمرار آن با هزینه و چالش همراه است. برای اعمال سیاست محدودیت تردد بینشهری میتوان از شیوههای نرمتر و هوشمندانهتری نظیر «ایجاد هزینه» برای سفر به استان غیربومی استفاده کرد. در این شیوه به جای اینکه نیروی انتظامی سد راه خودروی مردم شود، باید کاری کرد که هیچکس رغبت نکند با خودروی شخصی به شهر دیگری سفر کند. در شیوه «ایجاد هزینه»، خودروهای غیربومی توسط دوربینهای راهنمایی و رانندگی و ماموران ثبت میشوند و برای این خودروها محدودیتهایی مثل حذف 3 ماه سهمیه بنزین و عدم اعتبار حمایتهای بیمه شخص ثالث در استان غیربومی اعمال خواهد شد.
ارسال به دوستان
نقاب لیبرالها افتاد
محمدحسین مهدویزادگان: «قدرت» یکی از 4 کلیدواژهای است که نهتنها در لیبرالیسم کلاسیک، بلکه در لیبرالیسم اجتماعی و نئولیبرالیسم نیز مورد بحث قرار گرفته است؛ اینکه در یک جامعه لیبرال که در آن مولفههایی مانند «برابری»، «پلورالیسم»، «شکیبایی» و «مدارا» موضوعیت و نمود دارد، ابزارهای قدرت باید چگونه تعریف شود. مرزبندی میان «قدرت تشویقی»، «قدرت تنبیهی» و «قدرت اقناعی» با شکلگیری جوامع لیبرال، از یک «ابهام تئوریک» به یک «دغدغه عملیاتی» تبدیل شد. در طول دهههای گذشته و بویژه پس از گذار بشریت به هزاره سوم، بسیاری از دولتها در غرب، به دلیل عدم تعریف نسبت دقیق میان «قدرت» و «اصول لیبرالیستی» قدرت مواجهه موثر با بسیاری از بحرانها را از دست دادهاند.
امروز درست در نقطهای قرار داریم که لیبرالیسم و اصول آن در غرب، بیش از هر زمان دیگری به چالش کشیده شده است. کار به جایی رسیده که اصول لیبرالیستی (با تفسیر غربی آنها)، نهتنها به «نقطه اتصال جوامع غربی» تبدیل نشده، بلکه به محل منازعه و نماد جدایی آنها مبدل شده و روزبهروز نیز این مسأله ظهور و بروز بیشتری پیدا میکند. فراتر از آن، دولتهای اروپایی که مطابق قوانین و پیمانهای تعریفشده در زمان تشکیل اتحادیه اروپایی قرار بود یک منظومه واحد را تشکیل دهند، هر یک در مواجهه با ویروس کرونا ساز خود را نواختند.
سران کشورهای اروپایی در 3 مرحله «توصیف اولیه بحران»، «تشریح بحران» و «مواجهه با بحران» نقاب لیبرالیستی خود را کنار گذاشته و رو در روی یکدیگر ایستادند. در اینجا دیگر خبری از برابری و احترام نبود! آنها حتی در تصویب بودجه جمعی برای مقابله با کرونا ناکام ماندند زیرا برخی کشورهای اروپایی که در آنها آمار مبتلایان کرونا کمتر بود، حاضر نبودند هزینه شیوع تصاعدی کرونا در کشورهایی مانند ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و آلمان را بدهند. تنها اقدامی که بازیگران اروپایی بر سر آن به توافقی نسبی رسیدند، بستن مرزهای مشترک با یکدیگر بود. آنها ناچار شدند پیمان «شنگن» را زیر پا بگذارند تا شاهد خلط مرزبندیهای عملیاتی و ایدههای خود در جریان رفت و آمد شهروندان نباشند! در کشوری مانند انگلیس- که بهرغم جدایی از اروپا، به لحاظ جغرافیایی به این مجموعه تعلق دارد- «بوریس جانسون» رسما روش دیگر بازیگران اروپایی را در اتخاذ استراتژی «فاصلهگذاری اجتماعی» مورد تمسخر و انتقاد قرار داد و استراتژی «ابتلا و ایمنسازی جمعی» را در دستور کار دولت خود قرار داد. جانسون خود مدتی به ویروس کرونا مبتلا شد و مدتی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانی در لندن به سر میبرد. ضمن آنکه شهروندان انگلیسی بهرغم تغییر استراتژی دولت (و اتخاذ استراتژی فاصلهگذاری اجتماعی)، همچنان جانسون را بابت این قصور خطرناک و مرگبار در روزهای نخست شیوع کرونا مورد شماتت شدید قرار میدهند. اصرار جانسون بر اتخاذ استراتژی ابتلا و ایمنسازی جمعی، منجر به مرگ هزاران انگلیسی شده است. «استفان لوفون» نخستوزیر سوئد نیز همین استراتژی خطرناک را اتخاذ کرد و زمانی به خود آمد که هزاران نفر از جامعه 10 میلیون نفری کشورش به ویروس کرونا مبتلا شده و صدها نفر نیز جان خود را از دست داده بودند! صورتبندی آنچه در جوامع لیبرالیستی و در دوران شیوع کرونا رخ داده چندان دشوار نیست! هر یک از بازیگران غربی در فقدان یک «قدرت جمعی»، ناچار شدند در سختترین شرایط ممکن پس از جنگ دوم جهانی، رویکرد یکجانبهگرایانهای را در جوامع اتخاذ کنند که محصول آن را امروز مشاهده میکنیم!
بدون شک دوران پساکرونا در غرب بسیار پیچیده خواهد بود. در سختترین مرحله، دولتمردان غربی در آمریکا و اروپا مورد عطاب شدید و حتی محاکمه شهروندان خود قرار خواهند گرفت. آنها با استناد به دادهها، آمارها و مواضع اولیه خود در زمان شیوع کرونا نزد افکار عمومی شدیدا محکوم خواهند شد. اما این تازه اول ماجراست! شهروندان اروپایی و آمریکایی در دوران پساکرونا نهتنها دولتهای اروپایی، بلکه «نظم لیبرالی کاذب» موجود در کشورهایشان را به چالش خواهند کشید. شهروندان اروپایی هماکنون بخوبی میدانند «مدیریت بحران ناشی از شیوع کرونا» از دست همه احزاب اروپایی اعم از سوسیال- دموکرات و محافظهکار خارج بوده و تنبیه دولتهای حاکم و سپردن قدرت به احزاب مخالف (به عنوان تنبیهی برای ناکارآمدی دولتهای فعلی در مواجهه با بحران)، اصل ماجرا را تغییر نمیدهد. در ماورای خشم شهروندان اروپایی، شاهد ایجاد دیالکتیکی جدید و تعیینکننده میان طرفداران «لیبرالیسم نوین» و منتقدان و مخالفان آن خواهیم بود؛ لیبرالیسمی که در سختگیری علیه شهروندان اروپایی و وضع قوانین فوری علیه شهروندان از هیچگونه تلاشی فروگذار نمیکند اما زمانی که وارد مناسبات «داخل قدرت» میشود، به یک «ساختار منعطف» و «شکننده» تبدیل میشود. متعاقب شکلگیری این منازعه پایدار، بسیاری از مفاهیم پسینی و ترکیبی مانند «دولت/ ملت» و «حقوق شهروندی» نیز دچار دگردیسی خواهد شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|